کد مطلب:150223 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:226

آرامش زیر سایه معاویه و حذف دین
آن وقتی كه معاویه به همه فهمانده بود كه آرامش را پذیرا باشند و در سایه این آرامش اگر اصل اسلام و رهبری اسلام هم حذف شد چه باك، و همه آرام آرام به این مسئله عادت كرده بودند و ثروت های بادآورده زمان عمر غنایمی بود كه ذخیره دوران پیری شان شده بود، (خلیفه دوم ده سال جنگید و نگذاشت مردم فكر كنند، و حالا كه وضع مالی همه خوب شده بود و دیگر كسی در چنین وضعی حالش را ندارد كه با بودن انبوه طلاهایش و زیر سایه درختانش، وضع موجود را به هم بزند، از نظر چنین افرادی اسلام هم رفت، كه رفت، اسلام را برای این می خواستیم كه درختان باغمان سبز باشد و ما زیر سایه اش باشیم)، حسین علیه اسلام همین دیوار فریب معاویه را شكافت كه می خواست همه آرامش معاویه ای را حفظ كند و نگذاشت این فریب مزورانه، دین مردم شود و دین از دست برود. (معاویه با تبلیغ آرامش، به مردم باورانده بود كه نمی خواهد كاری بكنید. در حالی كه آرامش در زیر سایه


حكومتی كه دین را خاموش می كند مرگ است، و بر عكس، آرامش در زیر سایه حكومتی كه دین را تبلیغ می كند حیات است و فرصت تعمق در دین).

شما این قاعده تاریخی را بدانید، همین كه عده ای، فریبی را رسوا كردند دیگر برای همیشه آن فریب، فریب می ماند و نه حقیقت. و از این به بعد فریب خوردگانند كه باید در زندگی خود تجدید نظر كنند. با كشته شدن فرزند رسول الله صلی الله علیه و آله زندگی آرام دیروز، آرامش نخواهد بود، و حسین علیه السلام چنین آرامش های دروغین را از دست آرامش دارها كه با ثروت های بادآورده به آن دست یافته بودند، گرفت. شاید التماس اینان از حسین علیه السلام كه از حركت بازایستد، برای حفظ همین آرامشی بود كه برای خود ذخیره كرده بودند. اینان دیروز چون زیر سایه عدالت علی علیه السلام بقای ثروت های متورمشان تهدید می شد، حكومت علی علیه السلام را نمی خواستند، لذا به راحتی از پشتیبانی آن حضرت كنار كشیدند. ولی امروز با خون حسین علیه السلام چه كنند، كه شرافت شان را به خطر می اندازد، شرافتی كه زیر سایه اسلام به دست آورده اند و بر همه وانمود كرده بودند كه اسلام زیر سایه اینان به جایی رسیده و بر این ادعا به خود می بالیدند.

اگر دقت بفرمایید، نمی گویید چه فایده كه عده ای بفهمند فرهنگ معاویه، فرهنگ، فریب دادن انسانیت است. شما بدانید اگر معلوم شود یك فكر و فرهنگ، فریب و دروغ است و حتی اگر همه هم به آن عمل كنند، غیر از این است كه آن فرهنگ فریب را حق بپندارند و زندگی شان را بر اساس آن بنا كنند.

نگو كه در گوشه ای از زمین 72 نفر را كشتند و تمام شد، نه، فرهنگ فریب رسوا شد. عمق فاجعه ی جدا شدن از اهل بیت روشن شد، شیعه معنی پیدا كرد و به عنوان فرهنگ اصیل اسلامی مشخص گشت. همین كه امریكا از شیعه می ترسد و در كنفرانس «ونیز» (قبل از شروع دفاع مقدس هشت ساله) كارتر و


تاچر و ژیس گاردستن جمع شدند كه ما با انقلاب اسلامی كه تمام حیات غرب را تهدید می كند چه كنیم و به این نتیجه رسیدند كه با جنگ باید آن را خفه كرد، این نشانه عظمت انقلابی است كه با فرهنگ شیعی به صحنه آمده. مگر انقلاب اسلامی با چه اسلحه ای می جنگید؟ با سلاح نور حسینی می جنگید. پس فقط 72 نفر در كربلا نیستند، بلكه یك فرهنگی است كه همه فرهنگ فریب را تا قیام قیامت تهدید می كند و به واقع بعد از حسین علیه السلام آنها كه معلوم شد فریب خورده اند باید در روش و فكر خود تجدید نظر كنند و این یعنی عوض كردن عالم انسانی.